.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
مجنونی که عده‌ای را سرکار گذاشت!
مرد نشان داده شده در تصویر؛ فرد مجنون و شیرین عقلی است که همه روزه در حوالی منطقه فاطمی صبح را به شب می‌رساند و آشنای دیرین اهالی این منطقه بوده و اسلحه در دست وی نیز اسباب بازی است که در روز شنبه همانند روزهای گذشته در خیابان‌ها سرگردان بود...
مجنونی که عده‌ای را سرکار گذاشت!

امروز روزنامه‌های حامی دولت در رفتاری هماهنگ اقدام به چاپ عکس مردی کردند که اسلحه‌ای در دست دارد. این عکس برای گزارشی درخصوص اغتشاشات روز شنبه تهران انتخاب شده بود که روزنامه ایران و وطن امروز به ترتیب تیترهای «جزئیات اغتشاش خیابانی عصر شنبه تهران» و «این تروریست‌های حامی صداقت» را برایش برگزیده بودند.

این دو روزنامه در حالی اقدام به درج این عکس کردند که به نظر می‌رسد هیچ توجهی به اطلاعیه‌های رسمی سازمان‌های قضایی نداشته‌اند چرا که روز یکشنبه دادستانی تهران با چاپ تصویر فرد مذکور درباره هویت فرد مسلح دستگیر شده در ناآرامی‌ها اطلاعیه‌ای منتشر کرد و تأکید کرد که فرد مسلح دستگیر شده مربوط به تصویر مذکور نیست.

با وجود این، دو روزنامه مورد اشاره بدون توجه به این اطلاعیه اقدام به چاپ عکس و درج گزارشی در باره اغتشاشات شهر تهران کردند. این در حالی است که مرد نشان داده شده در تصویر؛ فرد مجنون و شیرین عقلی است که همه روزه در حوالی منطقه فاطمی صبح را به شب می‌رساند و آشنای دیرین اهالی این منطقه بوده و اسلحه در دست وی نیز اسباب بازی است که در روز شنبه همانند روزهای گذشته در خیابان‌ها سرگردان بود. اما نکته جالب توجه دیگری که در عکس‌های کار شده در دو روزنامه مورد توجه قرار می‌گیرد؛ دستکاری کردن تصاویر توسط فتوشاپ است.

در عکسی که روزنامه ایران استفاده کرده زنی در تصویر دیده می‌شود که در پشت سر مرد ایستاده اما در تصویر روزنامه دیگر، اثری از این زن نیست.


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

qwe 1 تير 1388
می‌گویند فردی که منطق را قبول نداشت، خدمت مرحوم علامه طباطبایی رسید، و برای ثابت کردن ادعای خود شروع به استدلال کرد. همان‌طوری که مدعی با شور و هیجان برای اثبات معتبر نبودن قوانین منطق، پشت‌سرهم گزاره‌هایی را به‌عنوان دلیل قطار می‌کرد، مرحوم علامه زیر لب جابه‌جا می‌گفت: صغری، کبری، نتیجه! مدعی بخت برگشته با غرور و تبختر نیشخند می‌زد، و فکر می‌کرد رقیب را منکوب کرده است، در حالی که در طول بحث جز ارایه سند بر علیه ادعای خود کاری نکرده بود...

اگر چه خنده‌ای بر لب داشت و سعی می‌کرد خود را آرام و مسلط نشان دهد، ولی کاملاً معلوم بود که عصبی و دستپاچه است. مجری برنامه از او خواست تا با بینندگان برنامه سلام‌وعلیکی داشته باشد، ولی انگار نشنید. اگر تذکر مجدد مجری نبود، بدون سلام سخنان اصلی خود را شروع کرده بود...

رقیب او روزی که پس از بیست و چند سال فاصله گرفتن از قدرت، وارد عرصه تلاش برای کسب قدرت سیاسی شد، گفته بود اگر نسبت به قانون‌گریزی رییس قوه اجرایی، و احیای روحیه خودکامگی و دیکتاتوری در کشور احساس خطر نمی‌کرد، هرگز وارد صحنه نمی‌شد.

... بحث را که شروع کرد، معلوم بود به هدف خود نخواهد رسید. گویا مأموریت آن شب او اثبات درستی نگرانی رقیب بود. مثل همیشه ابتدا خود را “ملت ایران” نام نهاد، و به‌عنوان حق مطلق در مرکز هستی قرار داد. سپس به تشریح توهم خویش درباره ائتلاف همه برای مخالفت با خود پرداخت. از توطئه هماهنگ دولت‌های بیست و چند سال گذشته برای مقابله با دولت امروز او سخن گفت. از هماهنگی سه رقیب فعلی، که یکی از آن‌ها نخست‌وزیر امام، دیگری از اصحاب سر امام، و سومی فرمانده سپاه امام در دوره دفاع مقدس است، برای تخریب خود خبر داد. ادعا کرد اسناد خیانت همه را زیر بغل دارد. از همه کارهایی که انجام داده است در حد اموری مقدس دفاع کرد. وزرای کشور فعلی، مرد چند صد میلیاردی، و قبلی، دکتر قلابی، را در حد قسیسینی که برای خدمت به مردم به زندگی مرفه خویش پشت پا زده‌اند، بالا برد. و ...

برای این‌که کسی به دیکتاتوری خود اعتراف کند، لازم نیست بگوید “من دیکتاتور هستم”، هیچ دیکتاتوری این چنین نکرده است. برای اقرار به خودکامگی همین کافی‌است که انسان همه کارهای خود را درست بپندارد، فکر کند غیر از او کسی چیزی نمی‌فهمد، همه را مخالف و دشمن خویش تصور کند، دیگران را به هر طریق ممکن از دروغ و فریب گرفته تا تهمت و افترا و پرونده‌سازی تخطئه کند و ... و او آن‌شب همه این کارها را انجام داد...

...رقیب او، که از همیشه آرام‌تر به‌نظر می‌رسید، متین و مطمئن دغدغه‌های خود را بیان می‌کرد، و هر از چندگاهی به این موضوع که همین نحوه برخورد او، وی را به آمدن به صحنه ترغیب کرده است، اشاره می‌کرد: صغری، کبری، نتیجه...

... از بس شیفته فضایل خویش، و سرمست از افشاگری درباره دیگران بود، متوجه گذر زمان نشد. در پایان برنامه وقتی مجری اعلام کرد “کات”، صدای او از پشت میکروفونی که در حال خاموش شدن بود به‌گوش می‌رسید که می‌گفت هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. نمی‌دانم ایشان وقتی‌که در آخرین سکانس زندگی از کارگردان زندگی و مرگ فرمان “بازی تمام شد” را می‌شنوند، بازهم حرفی برای گفتن خواهند داشت؟...

به ما خبر داده‌اند زیان‌کارترین افراد کسانی هستند که تلاش‌های شبانه روزی آن‌ها در این دنیا جز تباهی نمی‌افزاید، و خودشان چنین گمان می‌کنند که در حال انجام کارهای نیکو هستند. بزرگ‌ترین دشمن این زیان‌کاران، که از آنان نیز نگون‌بخت‌ترند، کسانی هستند که با علم به این زیان‌کاری از آنان حمایت کرده و شتاب سقوط خود و ایشان را تشدید می‌کنند.

نا شناس 2 تير 1388
آیا این مجنون ؟؟؟!!!! آموزش نظامی هم دیده است که اینچنین اسلحه را در حالت تیراندازی خیابانی در دست دارد ؟!
بی طرف 2 تير 1388
همین اول بگویم من نه احمدی نژاد را قبول دارم نه موسوی را. من رضایی را قبول دارم.ولی چون دیدم اینجا انصاف دارد لگدمال میشود این را مینویسم...
اما این عزیزی که این متن بالا را نوشته معلوم است گفتگوی آن شب را ندیده اند یا در چرت به سر میبردند. احمدی نژاد آن شب کار خوبی نکرد که اسم از هاشمی و ... آورد ولی آنچیزی که همه ملت ایران به خوبی در آن مناظره دیدند این بود که موسوی چگونه دست و پای خود را گم کرده بود و گواه این حرف آن 50 و اندی کلمه"چیز" بود که او در صحبتهایش گفت. این حرف را برای تمسخر نزدم. این مطلب را گفتم که این پسر گلی که مطلب فوق را نوشته بداند نباید تعریف متانت و آرامش و اطمینان را عوض کند و تعبیر خودش را به خورد بقیه بدهد. البته از طرفداران آقای موسوی انتظار دیگری نمی رود جون به مولا و مقتدای خود حضرت میرزا حسین خان موسوی تمسک کرده اند که به این کارها عادت دارند و عملی را که خود دچار و درگیر آن هستند به بقیه نسبت میدهند. به چند مطلب زیر توجه کنید:

1- موسوی با استفاده از شال سبز ، نام حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) چه نیتی غیر از تقدس دادن به خود داشت؟!!! حالا چه کسی مقدس نمایی میکند.

2- من توصیه میکنم این پسر خوب بروند و سی دی مناظره آن شب را که همه جا پیدا میشود ، گیر بیاورد و نگاه کند. موسوی همش میگفت"من" اینطورم، "من" آنطورم. حالا که احمدی نژاد از ملت صحبت میکند خون این برادران به جوش می آید. چطور آقای موسوی این چند هزار نفری را که میان تو خیابانها و باعث سلب امنیت و آسایش مردم هستند، ملت ایران به حساب می آورد، ولی آن 24 میلیون نفر را نه!!!

3- این پسر گلم باید توجه داشته باشد که با بازی کردن با کلمات و تغییر معنی در الفاظ و تفسیر به رای آنها نمیتوان گناه و اشتباه خود را پاک کرد. موسوی همه اش میگفت " من قانون مدارم و با قانونگریزی مخالفم و اگر من بیایم 2تا رو 4 تا میکنم و چهار تا رو 8 تا. حالا هنوز هیچی نشده تجمعات غیر قانونی خود را آخر مدنیت و قانون میداند!!! من نمیدانم ایشان وقتی میگوید قانون، منظورش قانون کدام کشور است؟ خوب به نظر شما بهتر نبود ایشان برود از همان کشور نامزد ریاست جمهوری بشود؟!! به جون همین آقا پسر گلی که نامه بالا رو نوشته رای می آورد.

4- این آقا که اینقدر می گوید من پیرو امام هستم و چنین و چنانم، مگه امام نگفت پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد، این آقای موسوی مقدس نما نگذاشت 2 روز از صحبتهای رهبر در نماز جمعه بگذره، رفت بیانیه شماره 6 صادر کرد. مثل بیانیه های قبلیش. تو سایتها هست. برین بخونین.
البته من باز بگم که من با احمدی نژاد مخالفم. ولی دیگه بی انصافی هم حدی داره که امیدوارم این پسر عزیز گل از خدا بخواد بهش عنایت کنه.
نا شناس 2 تير 1388
چشمم روشن !!! تروريستشونم كه قلابي از آب دراومد!!!!

سهراب 2 تير 1388
سلام.
من هم با این آقای طرفدار رضایی موفقم. باید عرض کنم که من هم از طرفدارای پرو پا قرص موسوی بودم. اما وقتی دیدم واقعا منش و شخصیت این آقا اینطوری است، اصلا از همه پیز متنفر شدم.
موسوی خیلی دارد سیاه نمایی میکند.
من نمیدانم این آقای موسوی چقدر مصر است که از امام مایه بگذارد و امام را برای اهداف خود خرج کند.
هیچ کس نیست به آقای موسوی بگوید پدر جان، تو اگر ادعا داری نخست وزیر امام بودی، توی آن هاگیر واگیر رفتی استعفا دادی که چی؟ که وضع بحرانی مملکت را از اینی که بود هم بدتر کنی. این نشان میدهد که این جناب موسوی اصلا از بحران و وضعیت بحرانی و ملت و کشور و مصلحت نظام و ... یک تعریف دیگه ای دارند که همونطور که اون دوستمون در پایین گفتن، معلوم نیست از کدوم کشور و قلمرو کسب کردند. یکی نیست بگه مرد حسابی مگه مملکت و ملت بازیچه دست تو و امثال تو هستند که یه روز بری نخست وزیر بشی ، فردا بگی ببخشید من اشتباه کردم. تو که میدونستی نمیتونی، از همون اول میگفتی نمیتونم. بیخود کردی وارد شدی.
الان تو این انتخابات هم داره عین همون برخورد و شخصیت رو با یه پوشش جدید نمایش میده. البته الان کم کم داره چهره ی واقعیش برای همه از جمله ما هوادارانش روشن و روشنتر میشه. من توی انتخابات تو ستادش کار میکردم. فقط یه سوال میپرسم امیدوارم یکی جوابشو بهم بده.
پولهایی که از شبی 12 هزار تومان تا 30 هزار تومان و ... به فعالان و کارکنان ستاد موسوی از جمله خود من میدادند از کجا تامین میشده؟
جواب همین سوال شاید خیلی مسائل رو روشنتر کنه.
تماشا 2 تير 1388
گیریم این مجنونه اون افرادی که وحشیانه به بسیجی روی زمین افتاده حمله می کنن کسایی که حتی به زنی که به اون بسیجی پناه داده حمله میکنن اون مردی که با کلاه کاسکتش انقدر توی سر اون مرد می زنه که خونش روی زمین می ریزه همه ی کسایی که اتوبوس آتیش میزنن کسایی که نیروهای انتظامی رو می کشن کسایی که مسجد آتیش می زنن همه ی اینها هم حتمان مجنونن و کار هر روزشون بوده و اگه از اهالی محل بپرسید خیلی خوب اونا رو میشناسن اینا مجنونند یا امثال کسایی که فکر می کنن این مملکت صاحب نداره امام زمان نداره مردمش تا آخرین قطره خون پای رهبرشون ایستادن.
نا شناس 3 تير 1388
مگر دیوانه ها مسلح هستند ؟ ! آنهم اسلحه ژ3 و با لباس اتو کشیده ؟؟؟!!!
نگین 3 تير 1388
سختترین کار دنیا، محکوم کردن یک احمق است! در ضمن رنگ سبز و مردم انتخاب کردند و بیشتر یه نماد گرافیکی هست . شما چی که مردم و در برابر پرچمشون قرار می دین
نا شناس 4 تير 1388
آقا، صلوات بفرستین، جمعیت متفرق بشه، اینجا از حلوای نذری خبری نیست

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.087 seconds.